کدخبر: ۱۰۷۱
۰۲ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۰۲:۳۷
چاپ
لینک کپی شد

به مناسبت نمایش زن خوب ایالت سچوان نوشتهٔ برتولت برشت از چهارم آذرماه به کارگردانی ابراهیم کاظمی در مجتمع فجر سنندج

زنِ خوب یا جهانِ بد؟ تحلیل شخصیت‌های نمایشنامه‌ای که فضیلت را در تنگنا می‌گذارد

«زن خوب ایالت سچوان» برشت، نبرد میان نیکی و ضرورت بقا را در جامعه‌ای آشفته روایت می‌کند. شن‌ته برای حفظ فضیلت و گریز از استثمار، چهره‌ای سخت‌گیر و مردانه می‌آفریند تا با واقعیت‌های بی‌رحم زمانه کنار بیاید. این نمایشنامه با نقد ساختارهای اقتصادی و نقش‌های جنسیتی، امکانِ خوب ماندن در جهانی ناعادلانه را به چالش می‌کشد.

بقلم؛سید عطا فهری

نمایشنامهٔ زن خوب ایالت سیچوان اثر برتولت برشت، یکی از مهم‌ترین آثار اوست که به پیچیدگی‌های اخلاقیِ نیکی و بقا در جامعه‌ای سرمایه‌داری می‌پردازد. این نمایشنامه که در اوایل قرن بیستم نوشته شده، وضعیت اسفبار قهرمان خود «شن‌ته» ـ زنی دلسوز ـ را بررسی می‌کند؛ زنی که مهربانیِ ذاتی‌اش به‌وسیلهٔ اطرافیان مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد و او را وادار می‌کند برای ادامهٔ مسیر در جهانی سخت، به یک همزاد مردانه به نام «شوی‌تا» پناه ببرد. برشت از خلال این دوگانگی، انتظارات اجتماعی از افراد، به‌ویژه زنان را نقد می‌کند و هم‌زمان مبارزات اقتصادی‌ای را که یکپارچگی اخلاقی و نوع‌دوستی را به چالش می‌کشد، برجسته می‌سازد.

زمینهٔ تاریخی نمایشنامه ریشه در واکنش برشت به چشم‌انداز سیاسی ـ اجتماعی آلمانِ وایمار دارد؛ دوره‌ای آمیخته با بحران اقتصادی و خیزش اقتدارگرایی. تعهد برشت به رئالیسم سوسیالیستی و استفادهٔ نوآورانه‌اش از تئاتر حماسی، تماشاگران را به مشارکت انتقادی با روایت دعوت می‌کند و آنها را وامی‌دارد تا در میان ظلم و استثمار سیستماتیک، دربارهٔ تضادهای اخلاق انسانی بیندیشند. خدایان نمایش که به‌خاطر مهربانیِ «شن‌ته» به او پاداش می‌دهند، اما در ادامه از یاری‌اش بازمی‌مانند، نمادی از گسست میان آرمان‌های الهی و واقعیت‌های انسانی‌اند؛ و پرسش‌هایی اساسی دربارهٔ ماهیت فضیلت و نقش جامعه در پرورش نیکی برمی‌انگیزند.
از موضوعات کلیدی نمایش می‌توان به کشمکش میان نوع‌دوستی و حفظ خویشتن، نقد سرمایه‌داری پدرسالار و بررسی نابرابری اقتصادی اشاره کرد. شخصیت‌های برشت ـ به‌ویژه «شن‌ته» و «شوی‌تا» ـ تنش میان میل به خوب بودن و ضرورت بقا را بازتاب می‌دهند و نشان می‌دهند چگونه فشارهای ساختاری، افراد را به سازش با اصول اخلاقی خود وامی‌دارد.

زن خوب ایالت سیچوان که به‌خاطر صحنه‌پردازی و ساختار بدیع خود شناخته می‌شود، همچنان مخاطبان را با دعوت فوری‌اش به اصلاحات اجتماعی و ارتباطش با مباحث معاصر پیرامون اخلاق، جنسیت و عدالت اقتصادی درگیر می‌کند.

زمینهٔ تاریخی
آثار برتولت برشت، به‌ویژه در دوران جمهوری وایمار و دورهٔ پس از آن تا ظهور نازیسم، عمیقاً با شرایط تاریخی و اجتماعی آلمان اوایل قرن بیستم پیوند دارند. در سال‌های منتهی به جنگ جهانی دوم، برشت در برلین فعال بود و پروژه‌های تئاتری متعددی را دنبال می‌کرد که بازتاب‌دهندهٔ محیط پرآشوب آن زمان بودند. نمایشنامه‌های آموزشی او، که با هدف آگاهی‌بخشی دربارهٔ مسائل سوسیالیستی و نقد هنجارهای اجتماعی نوشته شده بودند، بیانگر تعهد او به ایجاد تغییر اجتماعی از مسیر هنر هستند.

آشفتگی اقتصادی و تحولات اجتماعی پس از جنگ جهانی اول تأثیر عمیقی بر آثار برشت گذاشت. رنج و مبارزاتی که مردم عادی در این سال‌ها با آن روبه‌رو بودند، در نوشته‌های او به شکلی تلخ بازتاب می‌یابد؛ از جمله در زن خوب ایالت سچوان که در آن پیچیدگی‌های اخلاقیِ بقا و نیکی در پس‌زمینه‌ای از مشکلات اقتصادی تصویر می‌شود. شخصیت‌هایی که برشت خلق می‌کند و در میان زوال اجتماعی در جست‌وجوی خوبی‌اند، نقدی هستند بر خودبرتربینی دوران و تضادهای ریشه‌دار اخلاق ویکتوریایی.
رئالیسم سوسیالیستیِ برشت، تغییری بنیادین در روایت تئاتری ایجاد کرد و مخاطبان را به درگیری انتقادی با مسائل اجتماعی ـ سیاسی دعوت نمود. آثار او بازتاب‌دهندهٔ جامعه‌ای است که با بحرانی عمیق دست‌به‌گریبان است و از تماشاگر می‌خواهد ارزش‌ها و ساختارهای اجتماعی حاکم بر زندگی‌اش را بازاندیشی کند. در چنین بستری، زن خوب ایالت سچوان نه تنها روایتی دربارهٔ اخلاق فردی، بلکه تفسیری گسترده‌تر از شرایط اجتماعی شکل‌دهندهٔ رفتار انسان است.

شخصیت‌ها

شن‌ته
«شن‌ته»، قهرمان نمایش، زنی است با قلبی مهربان و میل واقعی به کمک به دیگران. او پس از دریافت پاداش از خدایان به‌خاطر مهمان‌نوازی‌اش، با آن پول یک دکان تنباکو باز می‌کند؛ اما خیلی زود مهربانی‌اش او را در مشکلات فرو می‌برد، زیرا سخاوت او مغازه‌اش را به پناهگاهی شلوغ برای نیازمندان تبدیل می‌کند و ناامنی و هرج‌ومرج را به همراه می‌آورد.

سرانجام شن‌ته برای محافظت از منافع خود و ایجاد نظم، شخصیت مردانهٔ «شوی‌تا» را می‌آفریند. او میان خواسته‌های شخصی و مسئولیت‌های اخلاقی خود گرفتار می‌شود و این تضاد را به شکلی دردناک مجسم می‌کند.

شوی‌تا
«شوی‌تا» تضادی کامل با شن‌ته است. شن‌ته در پوشش او به شخصیتی سرد، منطقی و حسابگر بدل می‌شود و می‌تواند در برابر بی‌رحمی‌های جامعه دوام بیاورد. شوی‌تا کنترل مغازه و امور اقتصادی را به‌دست می‌گیرد؛ نقش او بازتاب کاوش برشت دربارهٔ بی‌عدالتی اجتماعی و نیاز افراد به اتخاذ شخصیت‌های متفاوت برای بقا در جهانی نابسامان است. شوی‌تا نماد واقع‌گرایی سختگیرانه‌ای است که جامعهٔ مردسالار و سرمایه‌دار مطالبه می‌کند.

وونگ
وونگ واسطه‌ای میان جهان انسان‌ها و خدایان است. او خدایان را از شرایط سخت شن‌ته آگاه می‌کند و با افزایش نفوذ شوی‌تا بیش از پیش نگران او می‌شود. وونگ نمادی از مردم عادی و بازتاب‌دهندهٔ فشارهای اجتماعی است که هم شن‌ته و هم شوی‌تا تحت آن قرار دارند.

خدایان
خدایان نمایش در نقش ارزیابان اخلاق و نیکی ظاهر می‌شوند. آنها شن‌ته را پاداش می‌دهند اما هنگام بروز دشواری‌ها از یاری او ناتوان‌اند. دیدگاه ساده‌انگارانهٔ آنان دربارهٔ «خوب بودن» نقدی است بر معیارهای خشک اخلاقی. در نهایت، خدایان بدون حل معضل شن‌ته صحنه را ترک می‌کنند و این امر فاصلهٔ میان انتظارات الهی و واقعیت انسانی را برجسته می‌سازد.

تم‌ها
برشت در این نمایشنامه، مفهوم اخلاق و نیکی را در دنیای سرمایه‌داری به چالش می‌کشد. شن‌ته تجسم مهربانی است، اما همین مهربانی سبب استثمار او می‌شود. نمایش نشان می‌دهد که «خوب بودن» در جهانی که بر منافع شخصی بنا شده، به امری دشوار و حتی خطرناک بدل می‌شود. خدایان نیز در تعریف نیکی ناتوان می‌مانند و بر پیچیدگی اخلاق تأکید می‌کنند.

نقش جنسیت
نقد سرمایه‌داری مردسالار و نقش‌های جنسیتی از عناصر محوری نمایش‌اند. شن‌ته برای بقا مجبور است به شخصیت مردانهٔ شوی‌تا تبدیل شود؛ شخصیتی که تجسم قدرت، اقتدار و واقع‌گرایی است. این دوگانگی نشان می‌دهد زنان در جامعه‌ای مردسالار چگونه ناچار به اتخاذ ویژگی‌های «مردانه» برای بقا می‌شوند.

مبارزهٔ اقتصادی
نمایش واقعیت‌های خشن فقر و تأثیر آن بر روابط انسانی را به‌تصویر می‌کشد. شخصیت‌ها در چرخه‌ای از ناامیدی گرفتارند و بقا بر اخلاق پیشی می‌گیرد. ساختار اپیزودیک نمایش، تماشاگر را وادار می‌کند رابطهٔ میان اخلاق، فقر و بقا را بارها بازاندیشی کند.

الهی و انسانی
رابطهٔ انسان و خدایان در سراسر نمایش مسئله‌ای اساسی است. خدایانی که قادر به حمایت از «خوبی» نیستند، استعاره‌ای از نهادهای مذهبی‌اند که از ایفای نقش در مسائل انسانی ناتوان‌اند. پایان نمایش فراخوانی روشن برای تغییر اجتماعی و بازاندیشی در معنای نیکی است.

تحلیل میزانسن
میزانسن در اجرای زن خوب ایالت سچوان با گرایش به سادگی و کمینه‌گرایی تعریف می‌شود. صحنهٔ خاکستری و عاری از جزئیات، همراه با استفاده از نور سفید و یکنواخت، چیدمانی است که هدفش حذف توهم واقع‌گرایی و یادآوری «ساختگی بودن» تئاتر به مخاطب است. این تکنیک‌ها، از عناصر اصلی تئاتر حماسی برشت، باعث می‌شود تماشاگر به‌جای غرق شدن در احساسات، به تحلیل انتقادی بپردازد.

این انتخاب‌ها در تضاد با تئاتر سنتی قرار دارد که با دکورهای دقیق و نورپردازی طبیعی تلاش می‌کند واقعیت را بازسازی کند. برشت، برعکس، با شکستن دیوار چهارم و آشکار کردن مکانیک صحنه، تجربه‌ای آگاهانه و اندیشه‌برانگیز می‌آفریند.

در پایان
این نمایشنامه در سراسر جهان بارها اقتباس شده و هربار با حفظ روح اصلی اثر، رنگ و بوی فرهنگی محل اجرا را به‌خود گرفته است. تولیدات چین، آمریکا و دیگر کشورها با بازخوانی نمایشنامه برشت، مسائل معاصر جامعهٔ خود را نقد کرده‌اند؛ همان‌گونه که برشت باور داشت تئاتر باید موتور تغییر اجتماعی باشد.

پربیننده ترین

آخرین اخبار